محیا جونمحیا جون، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

دخمر طلای مامان

وقتی برای اولین بار به پارک بازی رفتی26/12/91

امروز یعنی 26/12/91 وقتی برای خرید به بازار رفته بودیم چشمت به بچه هایی افتاد که بازی میکردن و خودتو بطرف اونا خم کردی مامان هم تو رو برد و روی تاب و سرسره گذاشت نمیدونی چه ذوقی می کردی.وقتبی تابت می دادم بلند بلند میخندیدی.کلی باهم بازی کردیم و بهت خوش گذشت. ...
27 اسفند 1391

وبالاخره اولین ایستادن.....

امروز 18 اسفند خودت برای اولینن بار بتنهایی ایستادی.همیشه بابا یا مامان کمکت میکردن تا بتونی روپاهات وایستی اما از امروز خودت این کار رو میکنی.فقط وقتی برای اولین بار این کار رو کردی من نازت کردم و تو ذوق زده شدی و از خوشحالی دستات رو ول کردی و بعد سقوط و کردی تا من نازتو بکشم.البته تا نازت کردم فوری شروع به  کردی.......   ...
24 اسفند 1391

دختر مامان عشق فرمان

  محیا جونم.تو این عکس فقط 6 ماه داری اما بشدت عاشق فرمان ماشینی و هر وقت تو ماشین میشینیم خودتو به طرف فرمان کج میکنی و گریه می کنی تا بابایی تو رو بگیره. ...
23 اسفند 1391

یک روز قشنگ زمستونی

عزیزم.از وقتی به این دنیا اومدی خیلی به اینجا اومدیم اما این بار برای بار اول از ماشین بیرون آوردمت وروی برگهای پاییزی گذاشتمت.وقتی برگ هارو دیدی از خوشحالی نمیدونستی باید چیکار کنی.....همشونو چنگ میزدی و میخواستی که بخوریشون.......... ...
15 اسفند 1391